آیه 21 سوره واقعه
<<20 | آیه 21 سوره واقعه | 22>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و گوشت مرغان و هر غذا که مایل باشند،
و گوشت پرنده از هر گونه ای که بخواهند،
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند.
و گوشت پرنده هر چه بخواهند.
و گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَشْتَهُونَ»: اشتهاء کنند. بخواهند و مایل بدان باشند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»
بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مىگردند. با جامها و آبريزها و ظرفهايى از (شراب و نوشيدنىهاى گورا و) روان (پذيرايى مىنمايند). از آن نوشيدنىها نه سردرد مىگيرند و نه مست مىشوند.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 422
وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21» وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23»
و (براى آنان) ميوههايى از هر چه انتخاب كنند. و گوشت پرنده از هر نوع كه اشتها دارند. و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا، همچون مرواريد در صدف.
جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24»
پاداشى در برابر آنچه انجام مىدادند.
نکته ها
«اكواب» جمع «كوب» به جامِ بدون دسته و لوله گفته مىشود، نظير جامهاى نوشيدنى امروزى. «أَبارِيقَ» جمع «ابريق» ظرفى است كه لوله و دسته دارد نظير قورى. «كَأْسٍ» به ليوانِ لبريز از شراب و نوشيدنى گويند و «مَعِينٍ» به معناى نوشيدنى روان است.
«يُصَدَّعُونَ» از «صداع» به معناى سردرد است. (اينكه مىگويند: مصدّع شما نمىشوم، يعنى براى شما دردسر به وجود نمىآورم). «يُنْزِفُونَ» از «نزف» به معناى از دست دادن عقل است و در اصل به معناى خالى كردن تدريجى آب چاه است.
بهترين تعبير در مورد زنان بهشتى، مرواريد در صدف است، كه در عين زيبايى و درخشندگى، از دسترس نااهلان در امان و از نگاه نامحرمان به دور است. «حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»
پیام ها
1- مسئولين پذيرايى و شيوه پذيرايى بهشتيان، خصوصياتى دارد:
الف: هر لحظه در دسترس مىباشند. «يَطُوفُ»
ب: نوجوانانى با قيافهاى زيبا و دلپذيرند. «وِلْدانٌ»
ج: دلپذيرى آنان موسمى و لحظهاى نيست. «مُخَلَّدُونَ»
د: انواع وسايل پذيرايى را در دست دارند. «أكواب، أَبارِيقَ، كَأْسٍ»
جلد 9 - صفحه 423
ه: پذيرايى ابتدا با مايعات و نوشيدنىهاست. «كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ»
و: آنچه عرضه مىشود، آفاتى ندارد. لا يُصَدَّعُونَ ... لا يُنْزِفُونَ
ز: مواد پذيرايى، متعدّد و متنوّع و به انتخاب مهمان است. «فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ»
ح: اولويّت با نوشيدنى، سپس ميوه و آنگاه غذاى گرم و مطبوع است. «مَعِينٍ، فاكِهَةٍ، لَحْمِ»
2- گوشت پرنده (گوشت سفيد)، بر گوشت چرنده (گوشت قرمز) برترى دارد. «لَحْمِ طَيْرٍ»
3- در نوع غذا، اشتها نقش اساسى دارد. «مِمَّا يَشْتَهُونَ»
4- زنانى بهشتىاند كه در عين زيبايى، عفيف و پاكدامن باشند. «حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»
5- تمام اسباب كاميابى، در بهشت فراهم است. فاكِهَةٍ ... لَحْمِ ... حُورٌ عِينٌ
6- كاميابىهاى بهشت، دائمى است. يَتَخَيَّرُونَ، يَشْتَهُونَ ... (فعل مضارع بر دوام و استمرار دلالت مىكند)
7- در شيوه تبليغ و دعوت به نيكىها، از نقش عمل در رسيدن به پاداشهاى اخروى، غفلت نكنيم. «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21»
وَ لَحْمِ طَيْرٍ: و به گوشت مرغ كه الطف لحوم است، مِمَّا يَشْتَهُونَ: از آنچه آرزو كنند و بخواهند، يعنى بر وجهى كه مشتهى طبع ايشان باشد جوشيده يا
«1» سوره انسان آيه 21.
جلد 12 - صفحه 456
بريان شده.
مروى است هرگاه اهل بهشت ميل گوشت مرغ نمايند، حق تعالى گوشت بريان شده بر ايشان خلق فرمايد تا احتياج به ذبح و طبخ نباشد.
از ابن عباس نقل است هر مرغى كه در خاطر ايشان بگذرد، فى الحال در حضور آنها مهيا گردد بهر وجه كه مشتهى ايشان باشد.
ابو سعيد خدرى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه در بهشت مرغانى پرند كه هفتاد هزار پر دارند و هر وقت مؤمن ميل طعام نمايد، يكى از آن مرغان بيايد و بر خوان او افتد و پرها بيفشاند و از هر پرى طعام بيرون آيد از برف سفيدتر و از مشك خوشبوتر و از عسل شيرينتر كه به هيچ لون ديگر نماند و بعد از آن بپرواز درآيد و بر درختان بهشت نشيند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19» وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21»
وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23» جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً «25» إِلاَّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً «26»
ترجمه
ميگردند گرد ايشان كودكانى كه هميشه بحال خوبى باقى هستند
با قدحها و تنگهاى بلور دستهدار و جامى از شراب ناب
نه سر درد ميگيرند از آن و نه مست ميشوند
و ميوه از آنچه اختيار نمايند
و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند
و زنانى سفيد پوست سياه چشم
چون مرواريد در صدف پنهان
بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند
نميشنوند در آن سخن بيهوده و نه نسبت بگناهى را
مگر گفتار سلام سلام را.
جلد 5 صفحه 128
تفسير
مقرّبان درگاه الهى كه در آيات سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمتهائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها اطفالى هستند از اهل دنيا كه ثواب و گناهى نداشتند و خداوند در بهشت آنها را خدمتگزاران مقرّبان درگاه فرموده براى آنكه خدمت آنها گواراتر است و آنها هميشه بحال طراوت و تازگى باقى ميباشند و قمّى ره مخلّدون را بمسوّرون تفسير فرموده يعنى داراى سوار و دستبند و در روايت نبوى باطفال مشركين مخصوص شدهاند و بعضى آنها را غلمان بهشتى دانستهاند و در هر حال اينها با ظرفهائى از قبيل قدحها و تنگهاى دستهدار برّاق و جامها نوشابه و شراب طهور بهشتى را كه نه خمار و دردسر ميآورد و نه مستى و زوال عقل سقايت مينمايند براى ايشان و هر نوع ميوهئى را كه خواسته باشند و هر قسم كباب جوجه و مرغى را كه مايل باشند فورا در دسترسشان قرار ميدهند و حاضر ميكنند نزدشان در قدحها و در آنجا براى ايشان زنان سفيد پوست دست نخورده آهوى چشمانى هستند كه در لطافت و صفاء و بكارت و بهاء مانند مرواريدهاى تازه از صدف بيرون آمدهاند و بالاتر از همه آنكه تمام اينها را مستحقند كه بايشان داده شوند بپاداش اعمال صالحه و براى تحصيل علم و معرفتى كه در دنيا نمودهاند و آنجا صحبت لغو و بيهوده و چرند و بىاساس بهيچ وجه وجود ندارد كه كسى بزند يا بشنود و همچنين دروغ و غيبت و فحش و افترا و تهمت آنجا نيست آنجا فقط سلام و تعارف و تحيّت و خير مقدم و مباركباد بسلامتى و دوام نعمت رواج است كه با يكديگر معمول ميدارند و كلمه سلاما مفعول قيلا يا بدل يا صفت آنست و تكرار آن براى اشاره بافشاء سلام و كثرت وقوع آن در خارج است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ فاكِهَةٍ مِمّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحمِ طَيرٍ مِمّا يَشتَهُونَ «21»
وَ فاكِهَةٍ مِمّا يَتَخَيَّرُونَ و فاكهه عطف به كأس من معين است که ولدان مخلدون ميآورند هر نوع ميوه که آنها اختيار كنند و بعيد نيست بگوئيم فواكه در اكواب است يعني در قدحها و معين در اباريق و كأس است.
وَ لَحمِ طَيرٍ مِمّا يَشتَهُونَ اينکه هم به دست ولدان است هر نوع طيري که متمايل باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 21)- «و گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند» (وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ).
مقدم داشتن میوه بر گوشت، به خاطر آن است که از نظر تغذیه بهتر و عالیتر است، به علاوه میوه قبل از غذا لطف دیگری دارد.
البته از بعضی دیگر از آیات قرآن استفاده میشود که شاخههای درختان بهشتی کاملا در دسترس بهشتیان است، بطوری که به آسانی میتوانند از هرگونه میوهای شخصا تناول کنند این معنی، در باره غذاهای دیگر بهشتی نیز مسلمان صادق است، ولی شک نیست، که وقتی خدمتکارانی آن چنان غذاهائی این چنین را برای آنها بیاورند لطف و صفای دیگری دارد، و یک نوع احترام و اکرام بیشتر نسبت به بهشتیان و رونق و صفای افزونتر برای مجالس انس آنهاست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم